سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
کشکول حکمت های قرآنی- گزیده بیانات حکیمانه آیت الله جوادی آملی
پیوندها

«اگر دل ز یاد تو غافل نشیند/خدنگ بلا بر دلِ دل نشیند»

در درون دل ما هم که او حضور دارد و افسار ما هم که به دست اوست، «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ» اما مع‌ذلک ما غافل هستیم ...

الآن ما غرق در توحیدیم، جای خالی نیست؛ اما ما هیچ‌جا او را نمی‌بینیم، این است که بد کسی را می‌خواهیم و این خاطراتی که در قلب ما هست از همین‌جاست؛ خدای ناکرده بد کسی را می‌خواهیم، عیب کسی را می‌خواهیم، نقص کسی را می‌خواهیم، خودمان را می‌خواهیم که جلو بیفتیم، همه اینها بر خلاف رضای اوست.

اینکه می‌خواهیم جلو بیفتیم و دیگری عقب بیفتد، ما مطرح شویم و دیگری مطرح نشود این نشانه ندیدن اوست، چون او برای ما جای خالی نگذاشت؛ همه جا گفت من هستم، این «مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» که می‌گوید هر جا باشی من هستم «أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ» ...

??پرسش: این ظلمات شدید از کجا پیدا می‌شود؟

پاسخ: همان گناه، این « رِیْن » در تعبیرات قرآن کریم هست «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ».

«رِیْن» یعنی چرک، بد گفتن، بد خواستن، غیبت کردن، تهمت زدن، «حُبُ‏ الدُّنْیَا رَأْسُ‏ کُلِّ خَطِیئَةٍ»، من باید بالا بنشینم و مانند آن واقعاً چرک است، واقعاً غبار است.

اینکه قرآن کریم فرمود «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلی‏ قُلُوبِهِمْ»، «رِیْن» یعنی چرک، خدا به ما آینه شفاف داد و آینه نشان می‌دهد.

منتها ما دو کار کردیم: ... یا این آینه را غبارآلود کردیم و نگذاشتیم که حق در آن منعکس شود یا نه، این غبار را روی آینه روا نداشتیم، اما این آینه را به جای اینکه به طرف شمس و قمر داشته باشیم، بُردیم در باغ‌وحش نزد گرگ و گراز!

این آینه‌ای که آدم برود در باغ وحش و تماشا کند، به طرف این گرگ و گراز بگیرد، این گرگ و گراز را نشان می‌دهد، جای دیگر را که نشان نمی‌دهد.

انبیا آمدند به ما گفتند این آینه را به طرف شمس و قمر نگه بدار، بالا نگه بدار تا آن آفتاب و نور در آن بتابد، چرا باغ‌ وحش می‌روی که گرگ را به شما نشان بدهد؟! ...

او که به ما این فطرت را داد واقعاً آینه داد، این شفاف است؛ منتها حالا ما باید بدانیم که به کدام طرف نگه بداریم، هم سعی کنیم که غبارآلود نشود ...

اگر «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» هست، هیچ ارزشی ندارد که حالا من جلو بیفتم یا او جلو بیفتد یا ـ خدای ناکرده ـ بد کسی را بخواهیم! ...

این دعاهای نورانی ماه مبارک رمضان «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ» این «کُلَّ»؛ یعنی همین که کسی بد کسی را نخواهد، مگر همه مسلمان هستند؟ مگر همه شیعه‌ هستند؟ «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ» همین است.

آن سِعه صدر، آن عظمت و آن جلالی که اهل بیت به ما آموختند این باعث می‌شود حداقل درون ما غبارآلود نشود(یک)؛ بعد بدانیم آینه را به کدام طرف نگه بداریم(دو).

فرمود هر کدام شما ملکوتی دارید، این‌چنین نیست که ما بی‌ملکوت باشیم؛ فرمود ملکوت دارید(یک)؛ ملکوت شما به دست خداست(دو).

از این بهتر و شیرین‌تر؟! «فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ»

«غفر الله لنا و لکم و الحمد لله ربّ العالمین»


جلسه پایانی درس تفسیر قرآن آیت الله جوادی آملی/سوره یس، آیات 77 الی آخر

متن کامل جلسه

صوت کامل جلسه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط همایون سلحشور فرد 96/4/30:: 6:38 عصر     |     () نظر